×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

قاصدك

يادم كن گاهي

× صبر و انتظار و عشق
×

آدرس وبلاگ من

ghasedakkojai.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/mostafa24

گفتم منم غریبی از شهر آشنایی



گفتا من آن ترنجم کاندر جهان نگنجم
گفتم به از ترنجی لیکن به دست نایی

گفتا تو از کجایی که آشفته می‌نمایی
گفتم منم غریبی از شهر آشنایی

گفتا سر چه داری کز سر خبر نداری
گفتم بر آستانت دارم سر گدایی

گفتا به دلربایی ما را چگونه دیدی
گفتم چو خرمنی گل در بزم دلربایی

گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد
گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید

گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت
گفتا تو بندگی کن کاو بنده‌پرور آید
 
ApproveApproveApproveApproveApproveApproveApproveApproveApproveApproveApproveApprove

چون است حال بستان ای باد نو بهاری
کز بلبلان برآمد فریاد بی‌قراری

گل نسبتی ندارد با روی دلفریبت
تو در میان گل‌ها چون گل میان خاری


ای گنج نوشدارو بر خستگان گذر کن
مرهم بدست و ما را مجروح می‌گذاری
عمری دگر بباید بعد از وفات ما را
عمری دگر بباید بعد از وفات ما را
کاین عمر طی نمودیم
کاین عمر طی نمودیم
اندر امیدواری، اندر امیدواری، اندر امیدواری
شنبه 2 آبان 1388 - 11:59:48 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم